انجمن اهل قلم شهرستان لنده

انجمن اهل قلم شهرستان لنده

وابسته به ارشاد اسلامی
انجمن اهل قلم شهرستان لنده

انجمن اهل قلم شهرستان لنده

وابسته به ارشاد اسلامی

کتاب آخرین کوچ

کتاب آخرین کوچ به قلم بانوی ایل طیبی

 خانم مژگان مهربانی نویسنده توانای شهرستان لنده واستان کهگبلویه وبویراحمد است که  توانسته  با قلم زیباوروان خود اولین اثرش را با نام آخرین کوچ روانه بازار کندانجمن اهل قلم ضمن تبریک وآرزوی موفقیت برای این نویسنده جوان وتمام قلم بدستان خواستار حمایت بیشتر  متولیان فرهنگی از آثار نویسندگان بومی می باشد.


                                              نویسنده: مژگان مهربانی

عنوان آخرین کوچ

خلاصه داستان:

بعد از مقدمه کوتاه و توصیفی از روستا و جا انداختن مکان و زمان در ذهن خواننده موضوع داستان از ده سالگی خورشید شروع می‌شود. در حالی که پدر و برادر بزرگش در جبهه بودند، همراه مادر و برادران کوچکش، راهی سردسیر می‌شوند و در آن جا زندگی پررنج و مشقتی را تجربه می کنند. از زمانی که پدر خورشید از جبهه بر می‌گردد و به زندگی آنان سرو سامان می دهد زاویه دید از دانایی کل محدود به خورشید و به اول شخص مفرد تغییر می‌کند البته به شیوه هنرمندانه که خواننده ممکن است این تغییرات را حس نکند.

خورشید برای ادامه تحصیل به شهری می رود و در خانه ای یکی از فامیل زندگی می کند خورشید و تنها فرزند آن خانواده  که شاهرخ نام دارد با هم بزرگ می شوند و در اواخر سن نوجوانی علاقه‌شان به هم به اوج خود می‌رسد.

از طرفی او خواستگار پولداری به نام عباس دارد که دردسرهای زیادی برای خانواده‌اش ایجاد کرده و زندگی برادرش را تا مرز نابودی می‌کشاند و بالاخره پس از ماجراهای زیاد، خورشید وادار به ازدواج با عباس می‌شود. وقتی خورشید موفق به طلاق گرفتن از عباس می‌شود و در دل آرزوی رسیدن به شاهرخ را دارد عمویش او را برای تنها پسرش جواد که زنش نازاست و قصد طلاق دادن وی را دارد، خواستگاری می‌کند ولی با خودکشی زن جواد و جواب رد خورشید به خانواده‌‌ی جواد، او کینه‌ی آن‌ها را به دل گرفته، از طرفی درست زمانی که همه برای جشن عروسی خورشید و شاهرخ آماده ‌شدند او متوجه می‌شودکه از عباس باردار است، اما مردم به خورشید تهمت زدند و این عامل را به شاهرخ نسبت می‌دهند.

روز عروسی شاهرخ و خورشید، جواد به طور ناجوانمردانه‌ای به آنها تیر اندازی کرده و شاهرخ رو به موت می‌شود. از این جا خورشید و شاهرخ به دلیل عواملی از هم جدا شده و این فراق حدود بیست سال ادامه می‌یابد. بالاخره آن‌ها در فصل‌های پایانی رمان، همدیگر را پیدا می‌کنند و شاهرخ که در این مدت در مشهد به سر می‌برد و روحانی شده بود، خورشید را از دهکده‌ی خاطرش برمی‌دارد و با خود به مشهد می‌برد.

از ویژگیهای نثر: بومی گرایی- واقعیت گرایی-پرداختن به حواشی هرچند مختصر از جنگ تحمیلی- تعریف عشق- معنویت و احساسات پاک انسانی استفاده از مناطق واقعی و ذکر تاریخ و جغرافیایی آن‌هاتلاش شخصیت‌ها برای رسیدن به زندگی ایده آل است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.